ندایی در کائنات وجود دارد که از ما می خواهد هدف غایی زندگی و دلیل حضورمان را هم اکنون در اینجا و در این دنیای فانی به یاد آوریم .
الهام تشخیص ساده الوهیت در وجودمان است .
وقتی الهام می گیریم ، عقیده ای از حیطه واقعیت نامرئی معنویت بر ما تآثیر می گذارد و هدایتمان می کند .
ندای درون در مراحل مختلف زندگی ، همچون اندیشه یا عقیده ای است که ما را دوباره به همان میدان انرژی نامرئی پیوند می دهد که قبل از تولد بخشی از آن بودیم . وقتی در حیطه معنوی قرار می گیریم با نیرویی ارتباط برقرار می کنیم که از هر جهت بر هستی مادی ما برتری دارد .
وقتی گوش می سپاریم و حس پذیرشمان را تقویت می کنیم ، معنویت هدایتمان می کند . نیروی خلاق وجودمان به صورت نوعی انرژی همیشه در دسترس است .
اندیشه های معنوی دارای نوعی ارتعاش هستند . ارتعاشی ویژه که ما را به سمت فراخوان نهایی زندگی مان هدایت می کنند .
مقصر شناختن هر انسانی که او را شریر می نامیم اندیشیدن در جهت مخالف معنویت است .
وقتی اندیشه هایی در سر می پرورانیم که بیانگر نفرت ، قضاوت و محرومیت است در حقیقت از منبع و منشاء وجودمان دور می شویم .
صبح ها قبل از اینکه از خواب برخیزیم و شبها قبل از خوابیدن یک یا دو دقیقه در سکوت به یاد خدا باشیم ، از او سپاسگزاری کنیم و با صدای بلند بگوییم: « من از هم اکنون احساس خوبی دارم و روز خوبی را شروع می کنم .»
زمانی را در سکوت به کشف و تجلی سرشت الهی خود اختصاص دهیم .
رویدادی در حیطه یگانگی بیکران که زمانی به طور کامل در آن حضور داشتیم و هنوز هم داریم ، به وقوع می پیوندد . این رویداد سبب می شود موج انرژی مذکور به صورت ذره بنیادی اتم متجلی و سپس به یک کوارک الکترون اتم مولکول و در نهایت سلول تبدیل می شود . این سلول شامل تمام مواد لازم برای متجلی شدن فیزیکی جسم ما و همه فعالیتها ، دستاوردها و یافته ها و ویژیگی های مادی مربوط به آن است .
شاید انسان مستمندی که در گوشه خیابان می بینیم ، موافقت کرده است به دنیای محدودیت ها قدم بگذارد تا به دیگران آموزش دهد و نوعی آگاهی را به وجود آورد که به ایجاد مهربانی بیشتر در این جهان منتهی می شود.